پریشان کردن زندگی آسان است

پسر کوچیکم عاشق مرد عنکبوتیه.لباس مرد عنکبوتی رو که بابام براش خریده می پوشه و میپره روی میز، مبل  ،پله و با دستاش تار میزنه.برای تار زدنم باید انگشتای دستشو یه حالت به خصوص بگیره.تلاش زیادی کرده  تا به منم یاد بده اما هنوز یاد نگرفتم.

هر کی اونو اذیت میکنه دستاشو اونجوری میگیره و بهش تار میزنه.میگه مامان وقتی خاله یا بچه ها توی مهد اذیتم کنن بهشون تار میزنم.همین براش کافیه.فکر کن یکی اذیتت کنه اونوقت، تو یه تار خیالی بهش بزنی و همه چی برات تموم بشه.

میگه مامان وقتی مداد(منظورش مهرداده)بچه های مهدو اذیت میکنه من یه تار محکم بهش میزنم.

الان که دارم اینا رو مینویسم خنده رو لبامه .حتی وقتی به حرفای زشت و کارای زشتی  که میزنه و می کنه  فکر میکنم نیشم باز میشه. مثلا وقتی دعواش میکنم زبونشو در میاره و دهن کجی میکنه یا در اوج عصبانیت میکنه برو دیگه دوستت ندارم و چند تا حرف زشت آبدار مثل بی شعور نثارم میکنه.

کریستیان بوبن میگه:« زندگی لطیف و شکننده است و پریشان کردنش آسان».و من مهارت خاصی دارم در پریشان کردن روح و ذهنم و در نهایت پریشان کردن زندگیم.

چرا؟

چون دائم نداشته هامو به رخم می کشم. کمبودامو بزرگ کردم، بزرگ بزرگ. و لذت می برم از غم و رنجی که از این بابت می برم.  آرزو میکنم کاش دلبستگی عاطفی نداشتم اونوقت یه جوری از خودم و اینجا فرار می کردم.

نمیدونم کی این دوره از زندگی من تموم می شه.دوستی نوشته بود احساس می کنم در گه غوطه ورم .خواستم بگم احساس منم همینه و تو خوب بیانش کردی.فکر میکنم وقتی بیرون بیام بوی گندشو با هیچ عطر و گلابی نشه از بین برد.

نظرات 4 + ارسال نظر
جلال شنبه 6 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:36 ق.ظ http://padoosban.ir

این روزها طبع و ذائقه ی کودکان با دوران خردسالی ما فرق کرده .
البته این فرق که گفتم به معنی بهتر شدن نیست . چون نتونستیم فرهنگ داخلی خودمون رو به اون ها جذاب نشون بدیم رو به فرهنگ غرب آوردند .

فوری دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 03:36 ب.ظ

خوشحالم برات
توی چیزی خوبی افتادی

بیژن دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:50 ب.ظ http://bijan22.blogfa.com

برایم جالب بود که از یک طرف به نظر میرسید ناراحتیت از پریشان کردن خودتان و از طرفی اینقدر احساس بدی دارید درباره زندگیتان.
البته من شرایط شما رو نمیدونم که نظر بدم.اما فکر کنم روحیه خیلی مهمه.

بد اقبال سه‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:14 ب.ظ

به همان سادگی که میشه یه زندگی را پریشان کرد به مراتب خیلی راحتر میشه در زندگی نشاط/ امید/ انگیزه/ عشق و محبت به ارمغان آورد فقط نیاز به یک سادگی و معصومیت یک بچه مثل پسر عنکبوتی است که با یک لباس ساده و ماسک عنکبوتی /یک ذره توجه /یک همزبانی ..... انچنان شیفته و عاشقت میشه که با صداقت از ته دل احساس دوستیشو بزبان میاره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد